عنوان
تعداد صفحات: ۷۱
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
هر چند درحوزه نظری مدیریت استراتژیک، تعاریف متعددی برای بیان مفهوم تفکر استراتژیک وجود دارد، اما تفکر استراتژیک تدوین هنرمندانه استراتژی بر مبنای خلاقیت، کشف و فهم عوامل ارزش ساز در کسب و کار است. تفکر استراتژیک با انعکاس ماهیت عمیق یک عمل و چالشهای اساسی آن آغاز میشود. این تفکر با درک، تمرکز و زمانبندی آغاز میشود. تمرکز به این معنی است که توجه خود را به کجا معطوف کنیم. چه چیزی در واقع مهم و اساسی است؟ فراموش کردن چه چیزی به معنی به خطر انداختن موفقیت شرکت است؟ تفکر استراتژیک به مسایل بنیادین میپردازد (Stacey, 1996, P. 182). تفکر استراتژیک مبنای طراحی آینده سازمان است (Zahra, 2012, P. 219). تفکر استراتژیک، مهارت معماری استراتژیک یک سازمان است که فرصتها و ظرفیتهای قابل تبدیل را به منفعت استراتژیک تبدیل میکند و موجب کاهش عدم اطمینان میشود (Weber, 1984, P. 60). متفکران استراتژیک با درک و بصیرت محیط، مزیت رقابتی برای سازمان ایجاد میکنند (Linkow, 1999, P. 182). تفکر استراتژیک به عنوان فرآیندی است که به واسطه آن، مدیران با نگریستن از بالا به بحرانها و فرآیندهای روزانه مدیریتی، دیدگاه متفاوتی از سازمان و محیط متغیر آن کسب می کنند.
واژه های کلیدی: تفکر استراتژیک، فرایند تفکر استراتژیک، رویکردهای تفکر استراتژیک، عوامل فرایندی تفکر استراتژیک
چکیده ۵
مقدمه ۶
تفکر استراتژیک ۸
فرایند تفکر استراتژیک ۱۱
کارکرد تفکر استراتژیک ۱۲
الف- ایجاد مزیت رقابتی ۱۲
ب- حل مسایل استراتژیک ۱۲
پ- خلق ارزش برای مشتریان ۱۳
ت- یکپارچه ساختن سیستم زنجیرهی ارزش ۱۳
سطوح تفکر استراتژیک درسازمان وارتباط با مدیریت دانش ۱۴
عوامل زمینهای موثر بر تفکر استراتژیک و ارتباط با مدیریت دانش ۱۵
۱- تفکر استراتژیک در سطح سازمانی: ۱۶
۲- گفتگوی استراتژیک: ۱۶
۳- استفاده سازمان از ابتکار و خلاقیت کارکنان: ۱۷
رویکردهای تفکر استراتژیک وجایگاه مدیریت دانش در هر رویکرد ۱۷
۱- هرگونه تفکر درباره استراتژی، تفکر استراتژیک است. ۱۷
۲- تفکر استراتژیک مربوط به مرحله تدوین استراتژی در برنامهریزی استراتژیک است. ۱۸
۳- برنامه ریزی استراتژیک در طی زمان به تفکر استراتژیک تکامل یافته است. ۱۹
۴- تفکر استراتژیک تحلیلی است. ۲۰
۵- برنامهریزی استراتژیک و تفکر استراتژیک دو سبک تفکر مجزا هستند و تفکر استراتژیک باید قبل از برنامهریزی استراتژیک مطرح شود. ۲۲
۶- تفکر استراتژیک یادگیری دو حلقهای است. ۲۴
۷- ابزارهای برنامه ریزی استراتژیک برای بهبود تفکر استراتژیک است. ۲۷
۸- استراتژی به عنوان تلفیقی از تحلیل و فرایند ۲۹
عوامل فرایندی تفکر استراتژیک ۳۱
۱- نیت استراتژیک ۳۱
۱-۱- نیت استراتژیک: ۳۱
۱-۲- چشمانداز مشترک: ایجاد حس پایبندی در گروه با خلق تصویری مشترک از آیندهای که در پی آن هستیم و تدوین اصول و اقدام ۳۴
۲- تفکر سیستمی و یادگیری ۳۶
۲-۱- تعریف سیستم ۳۶
۲-۲-یادگیری ۳۹
۲-۳- تعریف مدیریت دانش ۳۹
۲-۴- طبقه بندی ابعاد دانش سازمانی ۴۰
۲-۵- سازمان یادگیرنده ۴۱
۲-۶- منحنی یادگیری و صرفههای مقیاس ۴۴
۲-۷- یادگیری و پویاییشناسی سیستمها ۴۴
۲-۸- یادگیری فرایندی است بازخوردی ۴۵
۲-۹- مدلهای ذهنی ۴۷
۲-۱۰- ادراک ۵۰
۲-۱۱- هوش سازمانی ۵۲
۳- انعطاف پذیری استراتژیک ۵۴
۳-۱-تعریف انعطاف پذیری سازمانی ۵۵
۳-۱- چابکی استراتژیک: یک چالش ۵۸
۳-۲- سیالی منابع ۵۸
۳-۳- توانمندیهای کلیدی در برپایی چابکی استراتژیک ۵۹
۳-۴- منابع حبس شده ۶۰
۴- خلاقیت ۶۱
۵- تشخیص استراتژیک ۶۳
۵-۱-خصلت تهاجمی استراتژیک ۶۴
فهرست منابع ۶۶
– مشبکی، اصغر و خزاعی ، آناهیتا، ۱۳۸۷، «طراحی مدل عناصر تفکر استراتژیک در سازمانهای ایرانی»، مدیریت بازرگانی، شماره۱٫
– نیلی، مسعود، ۱۳۸۴، نقش صنایع کوچک و متوسط در توسعه صنعتی، تهران، انتشارات علمی دانشگاه صنعتی شریف.
– نیلی، مسعود و دیگران (۱۳۸۲)، استراتژی توسعه صنعتی کشور، تهران: انتشارات علمی دانشگاه صنعتی شریف
– ویتینگتون، ریچارد (۱۳۹۰)، چیستی راهبرد: مروری بر الگوهای شکل گیری راهبرد، تهران، انتشارت سمت.
– آکر، دیوید آ، ۱۳۸۶، مدیریت استراتژیک بازار، ترجمه دکتر حسین صفرزاده، تهران، مؤسسه انتشارات و پخش کتاب پویش.
– رحمان سرشت، حسین و کفچه، پرویز، ۱۳۸۷، «مدل سازمانی برای تفکر راهبردی»، پیام مدیریت شماره ۲۸٫
– حمیدیزاده، محمدرضا، ۱۳۸۸، مدیریت استراتژیک، تهران، دانشگاه پیام نور، جزوه درسی دوره دکتری مدیریت بازرگانی.
– حمیدیزاده، محمدرضا، ۱۳۸۷، تصمیمگیری نوین، تهران، دانشگاه دفاع ملی.
– دیوید، فردآر، ۱۳۸۵، مدیریت استراتژیک. ترجمه علی پارسانیان و سید محمد اعرابی. تهران، انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی.
– غفاریان، وفا و کیانی، غلامرضا، ۱۳۸۴، پنج فرمان برای تفکر استراتژیک، تهران: نشر فرا
– قاضی طباطبایی، محمود و دادهیر، ابوعلی، ۱۳۸۹، فراتحلیل در پژوهشهای اجتماعی و رفتاری، تهران، جامعهشناسان
– کریپندورف، کلوس، ۱۳۷۸، تحلیل محتوی مبانی روششناسی، مترجم هوشنگ نایبی، تهران، انتشارات روش
تفکر استراتژیک مؤثر در برگیرندهی خلاقیت، کاوش و درک ناپیوستگی در سازمان و محیط آن است، لذا در پژوهشهای بسیاری به اهمیت دارا بودن قابلیت تفکر استراتژیک برای مدیران اشاره شده است.
نظام مدیریتی مورد استفادهی یک سازمان عامل تعیین کننده در مواجههی آن با تغییرات محیط است، زیرا نگرش مدیریت به چالشهای محیطی، نحوهی تصمیم گیری و اجرا را تعیین میکند. پیچیدگی محیط فعالیت سازمانها در عرصهی تقاضای بازار، رقبا و فناوری و تازگی نسبی در چالشهای پی در پی که آنها در محیط خود با آن مواجه میشوند منجر به دشوار شدن تصمیمگیری شده است .(Hamilton et al,1998:406) ازسویی دیگر رشد نسبت سرعت چالشهای محیط به سرعت پاسخگویی سازمانها و میزان ابهام آینده، برعدم اطمینان افزوده است .(Koseoglu et al, 2013: 81) در این شرایط کلید موفقیت سازمان صرفاً واکنش مناسب سازمان به تغییرات محیط خارجی نیست، بلکه مدیران برای کشف گسستگیهای آینده و غافلگیریهای احتمالی باید دگرگونیهای محیط را مداوم زیر نظر داشته باشند (Ansof,1996:18) و شیوهای نوین فکری برای تعیین استراتژی سازمان و ارتقای توانمندی درون سازمانی به کار گیرند، زیرا استراتژی سازمان به عنوان یک الگو در جریان تصمیمات واجرا بروز میکند .(Writz et al,2007:295) چون استراتژی، نشان دهندهی نیرویی واسطهای میان یک محیط پویا با یک نظام فعال و پایدار است، هنگامی که سازمانی در محیطی پایدار به سر میبرد و نیازی به یک استراتژی نوآفرینانه ندارد، تدوین طرحهای استراتژیک رسمی و منظم، معقول مینماید، اما وقتی محیط ناپایدار است یا سازمان به استراتژی نو آفرینانه نیاز دارد، آنگاه شاید برنامهریزی استراتژیک بهترین کار در قلمرو استراتژی پردازی نباشد (غفاریان، ۱۳۸۲). با افزایش مشکلات و پیچیده شدن محیط، نیاز به ارایه راهحلهای بهتر و استفاده از ابزارهای قدرتمندتر از برنامهریزی استراتژیک، خودنمایی میکند (Compbell & Sally, 1991:145) و سازمان باید منابع خود را بر موقعیت استراتژیک متمرکز کند .(Howard, 1989:76) تفکر استراتژیک عبارتست از استفاده از چارچوب ذهنی مختلف برای بررسی و تحلیل و در نهایت تصمیمگیری درموقعیتهای استراتژیک. یک موقعیت را فقط به این دلیل استراتژیک مینامند که پیش از این هرگز به این صورت اتفاق نیفتاده است .(Stacey, 2013:14) در موقعیت استراتژیک، استفاده از تفکر تحلیلی برای تنظیم اهداف و استراتژیها دشوار است (Wilden et al,2013:79). لذا مدیران ناچارند برای هر موقعیت استراتژیک، راههای تازهای ارایه دهند و این امر مستلزم ارتقای دایمی دانش و مهارت تفکر استراتژیک است (Broon & Oslan,1999:354). در زمان متلاطم کنونی باید ظرفیت تفکر استراتژیک ارتقا یابد، زیرا تقویت تفکر استراتژیک به تدوین استراتژیهای بهتر منجر خواهد شد (Baraldi, 2007:879). متفکراستراتژیک به دنبال یافتن نوآوری و تصاویر ذهنی جدید و آیندهای بسیار متفاوت است تا سازمان مرتبط با خود را بر اساس استراتژیهای اصلی دوباره تعریف کند (حمیدی زاده، ۱۳۸۸). تفکر استراتژیک دارای خصیصههای ترکیبی، تحلیل گرایی، واگرابودن، خلاق بودن، ادراکی و نوآورانه میباشد.
استیسی معتقد است تفکر استراتژیک همان استفاده از مقایسهها و تشابهات کیفی و کمی برای توسعه ایدههای خلاق و طراحی اقدامات و فعالیتها بر اساس یادگیری جدید است. از نظر وی این مفهوم با برنامهریزی استراتژیک که بر پیروی از قواعد از پیش برنامهریزی شده تاکید دارد، متفاوت است. با جابجایی کانون مسئولیت تدوین استراتژی، ماهیت پیشبینی نیز دچار تحولی شگرف شده است. بدین ترتیب که پیشبینی کمّی به نوعی پیشبینی کیفی، دگردیسی یافت. گام اول در سبک جدید، تدوین مأموریت سازمان و شناخت و ترسیم چشمانداز چند سال آیندهی سازمان بود. نکتهی دیگری که در سبک جدید به میان آمد، بررسی کیفی بازارهای مرتبط با محصول شرکت و قابلیت شرکت برای تسخیر آن بازارها بود. مدیران باید سازمان خود را برای انطباق با شرایط بازار آماده میساختند. با ظهور پیشبینی کیفی، اندیشهی ژرف و تحلیل استراتژیک اهمیت ویژهای یافته است. مدیران باید تکیه بر تواناییهای تحلیل، بررسی ذهنی، اندیشیدن و نوآوری، وضعیت آینده را پیشبینی و برای آن برنامهریزی میکردند. با پیچیده شدن بازار و کلا محیط خارجی سازمانها، مدیران دیگر نمیتوانستند به تحلیل دادههای آماری اکتفا کنند و اتکای به آنها تصمیم بگیرند (Stacy, 1991: 26).
منظور از تفکر استراتژیک، تفکر مفهومی در مورد سازمان (به عنوان یک کل) و مأموریت پایهای آن است، اینکه راههای جدیدی برای خلق، شرح و گسترش آن کشف شوند. بیتوجهی شرکتها نسبت به تفکر استراتژیک را میتوان به وسیله چند نشانه، نشان داد: نشانه اول اینکه نه تنها شاهد وقوع هیچ تغییر استراتژیک بزرگی در آنها نیستیم، بلکه در موارد متعدد شاهد این هستیم که چنین تغییرات استراتژیکی با مانع نیز مواجه شدهاند. البته این مطلب بدان معنا نیست که در این شرکتها هیچ کسی وجود ندارد که به تغییرات استراتژیک بزرگ فکر کند. اما مشکل اینجاست که «سازمان» قصد چنین تغییراتی را ندارد. به عبارت دیگر، تفکر استراتژیک، حتی علیرغم میل رهبر رسمی سازمان به آن، هرگز به جزئی از فرهنگ مسلط سازمان تبدیل نمیشود.
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .
ارسال نظر