عنوان
مقاله رهبری موثق
تعداد صفحات: ۴۴
نوع فایل : ورد و قابل ویرایش
چکیده
نیاز به مدیریت ورهبری درهمه زمینه های فعالیت های اجتماعی محسوس وحیاتی است) علاقه بند،۱۳۸۱). اندیشمندان براین باورندکه رهبری نوعی اعمال قدرت اجتماعی است؛زیرا رهبر بر سلوک فرد،قدرت تولید فردو سازمان، سازگاری با محیط کاروروحیه گروه اثری ژرف دارد( سرمد، ۱۳۸۲: ۱۰۵).
رهبری در بسیاری از سطوح مختلف علوم انسانی از جمله علوم سیاسی، اجتماعی، مذهبی و مدیریتی به کار رفته است که در همه این علوم با کمی اختلاف به معنای نفوذ در افراد و ایجاد تغییر و هدایت در رفتار آنها برای رسیدن به هدف است. (میرکمالی، ۱۳۸۵: ۱۲۷).
رهبری موثق که به تازگی در ادبیات رهبری وارد شده است برای اولین بار در سال ۱۹۹۰ در رشته جامعه شناسی و آموزش و پرورش مطرح گردید و با توجه به موقعیت خود بعنوان یک مفهوم نوظهور توجه بسیاری را از سوی جامعه مطالعات رهبری( مجلات دانشگاهی، فصلنامه رهبری مجله مطالعات مدیریت و مجله مدیریت اروپا) طلب نمود و توسعه چارچوب اصلی کار توسط موسسه رهبری تقبل گردید.
یکی از نخستین دیدگاه ها درباره این سبک از رهبری توسط باس و استیمر در سال ۱۹۹۹مطرح شده است و معتقد است که رهبری موثق ادامه مفهوم رهبری متحول شده است. به وبژه اینکه:” رهبران زمانی بصورت قابل اعتماد گونه ای متحول می شوند که میزان آگاهی آنها از اینکه چه چیزی درست، خوب، مهم و زیبا است، افزایش یابد، زمانی که با رفع نیازهای پیروان به کامیابی و خودشکوفایی آنها کمک کنند، زمانی که در پیروان بلوغ معنوی والاتری را پرورش می دهند و زمانی که آنها پیروان را به آن سوی علایقشان که برای گروه، سازمان و یا جامعه شان مفید است سوق می دهند(نیدر و چریشیم، ۲۰۱۱: ۱۱۴۶).
لوتانز و آویلو(۲۰۰۳) می گویند رهبری موثق در سازمان فرایندی است که از هر دو ظرفیت های روانشناختی مثبت و یک زمینه بسیار توسعه یافته سازمانی استخراج می گردد که در نتیجه منجر به خودآگاهی بالاتر و رفتارهای مثبت و خودتنظیم در رهبران و همکاران می گردد. رهبر موثق فردی با اعتماد به نفس، امیدوار، انعطاف پذیر، شفاف، اخلاقی و آینده گرا می باشد و توسعه پیروان را در توسعه خود می بیند. این رهبران بجای بکارگیری جبر و زور و حتی ترغیب منطقی آنها، ترجیح می دهند از طریق ارزشها، عقاید و رفتارهایی که از خود بروز می دهند به توسعه پیروان بپردازند.
آولیو، لوتانز و همکاران در سال ۲۰۰۴ بیان می کنند که رهبران موثق افرادی هستند که به درستی خود را می شناسند؛ چگونه فکر می کنند، به چه فکر می کنند، دیگران چگونه آنها را می بینند و چقدر نسبت به ارزشها و دیدگاه های اخلاقی، نقاط قوت و زمینه هایی که آنها به فعالیت می پردازند آگاه هستند.
واژگان کلیدی: رهبری موثق، خودآگاهی، شفافیت در روابط، پردازش متعادل و جنبه های درونی اخلاقی
فهرست مطالب
چکیده ۴
مقدمه ۶
تعریف رهبری ۱۳
مروری بر سبک های رهبری ۱۹
مفهوم موثق بودن ۲۴
ابعاد رهبری موثق ۳۱
۱- بعد خودآگاهی ۳۱
۲- بعد پردازش متعادل ۳۲
۳- بعد جنبه های درونی اخلاق ۳۳
۴-بعد شفافیت در روابط ۳۴
رهبری موثق در محیط کار ۳۶
نتیجه گیری ۳۸
منابع ۴۱
منابع
سلیمانی، حسین(۱۳۸۶)،” رهبری موثق خود را کشف کنید”، ماهنامه گزیده مدیریت، سال هشتم، شماره هفتاد. ص ۹۰-۹۶٫
کاهه، مریم(۱۳۹۱)، “رابطه رهبری موثق با عملکرد خلاق و اشتیاق به کارکنان شرکت خودروسازی زامیاد”، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی.
ایمانی، محمدتقی و دیگران(۱۳۸۵)،”مدیریت از آغاز تا پست‌مدرن”، چاپدوم، تهران، فرهنگ سبز.
بریچ، هاینزوی، کونتز، هرولد(۱۳۸۶)،”اصول مدیریت”، ترجمه علی پارسائیان، ویرایش یازدهم، تهران، ترمه.
اشرفی، اکبر(۱۳۸۷)، مبانی رهبری سیاسی امامخمینی (ره)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
مجدفر، مرتضی(۱۳۷۱)، “اصول مدیریت و رهبری شامل مباحث نظری و اجرائی در مدیریت آموزشی”، جلداول، تهران، سرنا.
امیرکبیری، علی‌رضا(۱۳۷۴)، “سازمان و مدیریت”، تهران، نشرهور.
اولیوا،پیتراف(۱۳۷۹)، “نظارتوراهنماییآموزشیدرمدارسامروز”،ترجمهغلامرضااحمدیو سعیدهشهابی،اصفهان: انتشاراتدانشگاهآزاداسلامیخوراسگان.
وایلز، کیمبل(۱۳۶۷)،” مدیریت و رهبری آموزشی”، ترجمه محمدعلی طوسی، چاپ دوم، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی.
وبر، ماکس(۱۳۸۴)،” اقتصاد و جامعه”، ترجمه عباس منوچهری و دیگران، تهران، سمت.
مقدمه
رهبری موثق که به تازگی در ادبیات رهبری وارد شده است برای اولین بار در سال ۱۹۹۰ در رشته جامعه شناسی و آموزش و پرورش مطرح گردید و با توجه به موقعیت خود بعنوان یک مفهوم نوظهور توجه بسیاری را از سوی جامعه مطالعات رهبری( مجلات دانشگاهی، فصلنامه رهبری مجله مطالعات مدیریت و مجله مدیریت اروپا) طلب نمود و توسعه چارچوب اصلی کار توسط موسسه رهبری تقبل گردید. بسیاری از محققان در بررسی های خود پیرامون رهبری موثق به تعریف این سازه پرداخته اند که در زیر به مواردی از آنها اشاره می گردد:
یکی از نخستین دیدگاه ها درباره این سبک از رهبری توسط باس و استیمر در سال ۱۹۹۹مطرح شده است و معتقد است که رهبری موثق ادامه مفهوم رهبری متحول شده است. به وبژه اینکه:” رهبران زمانی بصورت قابل اعتماد گونه ای متحول می شوند که میزان آگاهی آنها از اینکه چه چیزی درست، خوب، مهم و زیبا است، افزایش یابد، زمانی که با رفع نیازهای پیروان به کامیابی و خودشکوفایی آنها کمک کنند، زمانی که در پیروان بلوغ معنوی والاتری را پرورش می دهند و زمانی که آنها پیروان را به آن سوی علایقشان که برای گروه، سازمان و یا جامعه شان مفید است سوق می دهند(نیدر و چریشیم، ۲۰۱۱: ۱۱۴۶).
بگلی[۱] در سال ۲۰۰۱ رهبری موثق را اینگونه تعریف می کند: رهبری موثق بعنوان استعاره ای برای اثربخشی حرفه ای، اخلاقی و وروشهای موثر و آگاهانه در مدیریت آموزشی می باشد این نوع رهبری مبتنی بر دانش و آگاهی از ارزشها و اجرای ماهرانه آنها می باشد.
لوتانز و آویلو(۲۰۰۳) می گویند رهبری موثق در سازمان فرایندی است که از هر دو ظرفیت های روانشناختی مثبت و یک زمینه بسیار توسعه یافته سازمانی استخراج می گردد که در نتیجه منجر به خودآگاهی بالاتر و رفتارهای مثبت و خودتنظیم در رهبران و همکاران می گردد. رهبر موثق فردی با اعتماد به نفس، امیدوار، انعطاف پذیر، شفاف، اخلاقی و آینده گرا می باشد و توسعه پیروان را در توسعه خود می بیند. این رهبران بجای بکارگیری جبر و زور و حتی ترغیب منطقی آنها، ترجیح می دهند از طریق ارزشها، عقاید و رفتارهایی که از خود بروز می دهند به توسعه پیروان بپردازند.
آولیو، لوتانز و همکاران در سال ۲۰۰۴ بیان می کنند که رهبران موثق افرادی هستند که به درستی خود را می شناسند؛ چگونه فکر می کنند، به چه فکر می کنند، دیگران چگونه آنها را می بینند و چقدر نسبت به ارزشها و دیدگاه های اخلاقی، نقاط قوت و زمینه هایی که آنها به فعالیت می پردازند آگاه هستند.
جرج و سیمس[۲] در سال ۲۰۰۷ اینگونه رهبری موثق را تعریف می کنند؛ رهبران موثق افرادی هستند که با خودشان و عقایدشان صادق می باشند، آنها اعتماد را ایجاد می کنند و به بهبود توسعه روابط صحیح و واقعی با دیگران می پردازند. بدین ترتیب با برقراری اعتماد متقابل، آنها می توانند پیروان را برای سطوح بالای عملکرد ترغیب کنند. آنها بجای اینکه اجازه دهند انتظارات دیگران نشان دهنده راه آنها باشد خود آماده حرکت در مسیر اهداف تعیین شده از سوی خود می باشند. چنین رهبرانی از آنهایی که به دنبال بهبود پیروان خود می باشند بیشتر از آنکه در پی موقعیتهای مشخص و شناخته شدن خود باشند، نگران خدمت کردن به دیگران هستند.
والومبا و همکاران(۲۰۰۸) بیان می کنند که رهبر ی موثق بعنوان یک الگوی رفتاری از ظرفیتهای روانشناختی مثبت و جو اخلاقی مثبت سازمانی منتج می گردد و موجبات پرورش خودآگاهی، جنبه های اخلاقی درونی، پردازش متعادل اطلاعات و شفافیت روابط را در کار با پیروان فراهم می سازد(کاهه، ۱۳۹۱: ۱۸-۲۰).
تعریف رهبری
نیاز به مدیریت ورهبری درهمه زمینه های فعالیت های اجتماعی محسوس وحیاتی است) علاقه بند،۱۳۸۱). اندیشمندان براین باورندکه رهبری نوعی اعمال قدرت اجتماعی است؛زیرا رهبر بر سلوک فرد،قدرت تولید فردو سازمان، سازگاری با محیط کاروروحیه گروه اثری ژرف دارد( سرمد، ۱۳۸۲: ۱۰۵).
رهبری در بسیاری از سطوح مختلف علوم انسانی از جمله علوم سیاسی، اجتماعی، مذهبی و مدیریتی به کار رفته است که در همه این علوم با کمی اختلاف به معنای نفوذ در افراد و ایجاد تغییر و هدایت در رفتار آنها برای رسیدن به هدف است. (میرکمالی، ۱۳۸۵: ۱۲۷). استاد مطهری معتقد است که: «رهبر به یک تعریف کسی است که سبب تسهیل گروه در نیل به هدف رهبری شود، به عبارت دیگر وی آسانگر نیل به مقصود است.» (مطهری، ۱۳۷۴: ۲۹). البته اهداف در علوم و عرصه‌های مختلف، متفاوت است. در علم مدیریت هنری فایول برای اولین بار رهبری را تحت عنوان «جهت‌دهی یا دستوردهی» به عنوان یکیاز وظایف پنج‌گانه مدیریت مطرح کرد. سپس کلمه هدایت در زبان فارسی جایگزین آن شد. در حال حاضر به معنای توانایی دیگران به کوشش مشتاقانه جهت کسب اهداف معین به کار می‌رود و اساس فرآیند رهبری توان تأثیرگذاری یک فرد بردیگران است. (امیرکبیری، ۱۳۷۴: ۲۷۱).
بنابه تعریف علاقه بند،رهبری عبارت است ازفرایند اثرگذاری ونفوذ دررفتار اعضای سازمان برای یاری وهدایت آنها درانجام وظایف سازمانی( علاقه بند، ۱۳۸۱: ۹۸)، و از نظر رابینز،رهبری عبارت است ازتوانایی اعمال نفوذبرگروه وسوق دادن آنها به هدفهای موردنظر( رابینز، ۱۳۸۳: ۲۷۱). در واقع،رهبری فراگرد نفوذ درفعالیتهای یک گروه سازمان یافته درجهت تعیین هدف وبرآوردن آنها است(استاگدیل،به نقل از هویومیسکل، ۱۳۸۲: ۵۱۰).
اولیو انیز رهبری رابه عنوان فرایندتأثیرگذاری برفعالیتهای یک گروه باتلاشهای سازمان یافته در جهت هدفگذاریودست یابی به اهداف درنظرمیگیرد ( اوالیو، ۱۳۸۹: ۳۱۸). همچنین،سرمد معتقد است که “رهبری در ماهیت خود، اعمال قدرت اجتماعی است چون رهبری بر سلوک فرد، بر قدرت تولید فرد و سازمان، بر سازگاری با محیط کار و بر روحیۀ گروه اثری ژرف دارد…، ازلحاظ روانشناسی رهبری عبارت است از توان و قدرت فرد برای نفوذ در رفتار اعضای یک گروه یا سازمان، تعیین هدفهای گروه، ارایه ی طریق برای تحقق هدفها وخلق پاره ای از هنجارهای اجتماعی در گروه…”( سرمد، ۱۳۸۲: ۱۰۵). همانطورکه ملاحظه میشود، در بیشتر تعاریف رهبری، براعمال نفوذ رهبر و هدایتگر و برای نیل به اهداف اتفاق نظر وجود دارد.
[۱] . Begli
[۲] . Goreg & Simes
جهت دریافت و خرید متن کامل مقاله و تحقیق و پایان نامه مربوطه بر روی گزینه خرید انتهای هر تحقیق و پروژه کلیک نمائید و پس از وارد نمودن مشخصات خود به درگاه بانک متصل شده که از طریق کلیه کارت های عضو شتاب قادر به پرداخت می باشید و بلافاصله بعد از پرداخت آنلاین به صورت خودکار لینک دنلود مقاله و پایان نامه مربوطه فعال گردیده که قادر به دنلود فایل کامل آن می باشد .
ارسال نظر